055
امروز همش آهنگ کهن دیارای داریوش
افتاده سر زبونم
واقعا سخته انتظار کشیدن
این امتحانا هم که تمومی ندارن
شب و روز هی تکرار میشن
چه شود آخرش
نمیدونم...
+ نوشته شده در شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 19:22 توسط رضا
|
خلاصه که.
.
.
.
اینجوری بود جریان...
پروفــــايلم فعاله...
نوشتههای پیشین
- هفته اوّل اسفند ۱۳۹۲
- هفته چهارم بهمن ۱۳۹۲
- هفته دوم بهمن ۱۳۹۲
- هفته سوم دی ۱۳۹۲
- هفته اوّل دی ۱۳۹۲
- هفته اوّل آذر ۱۳۹۲
- هفته چهارم آبان ۱۳۹۲
- هفته سوم آبان ۱۳۹۲
- هفته دوم آبان ۱۳۹۲
- هفته اوّل آبان ۱۳۹۲
- هفته چهارم مهر ۱۳۹۲
- هفته سوم مهر ۱۳۹۲
- هفته دوم مهر ۱۳۹۲
- هفته اوّل مهر ۱۳۹۲
- هفته چهارم شهریور ۱۳۹۲
- هفته سوم شهریور ۱۳۹۲
- هفته دوم شهریور ۱۳۹۲
- هفته اوّل شهریور ۱۳۹۲
- هفته چهارم مرداد ۱۳۹۲
- هفته سوم مرداد ۱۳۹۲
- هفته دوم مرداد ۱۳۹۲
- هفته اوّل مرداد ۱۳۹۲
- هفته چهارم تیر ۱۳۹۲
- هفته سوم تیر ۱۳۹۲
- هفته دوم تیر ۱۳۹۲
- هفته چهارم خرداد ۱۳۹۲
- هفته سوم خرداد ۱۳۹۲
- هفته دوم خرداد ۱۳۹۲
- هفته اوّل خرداد ۱۳۹۲
- هفته اوّل اردیبهشت ۱۳۹۲
- هفته چهارم فروردین ۱۳۹۲
- هفته سوم فروردین ۱۳۹۲
- هفته دوم فروردین ۱۳۹۲
- هفته اوّل فروردین ۱۳۹۲
- هفته چهارم اسفند ۱۳۹۱
- هفته سوم اسفند ۱۳۹۱
- آرشيو
برچسبها
- زندگی (1)
- یادش بخیر (1)
- لعنت (1)
- عروس (1)
- گربه (1)
- سراب (1)
- برو (1)
- هفت روز (1)
- نظر يادتون نره (1)
- عاشقم (1)
- خیلی ناراحتم (1)
- بی ربط (1)
- دلخوری (1)
- چشماتو نبند (1)
- حوصله ندارم اصلا (1)
- منظوري از آهنگ نداشتم (1)
- هووووف (1)
- نمیدونم چرا نوشتم (1)
- چقدر قانوناي زندگي تخميه (1)
- نميدونم چي شد يهو (1)