091
دیگه حس و حالی برام نمونده
تنهاییم به اوج خودش رسیده این روزآ
یعنی دیگه بزور زندگیو فرو میدم مزه ی تلخش عرق سرد رو پیشونیم نشونده
رعشه به جونم انداخته
تو زندگی دکمه stopُ هر چی گشتم پیدا نکردم
+واسه کسی که برات ارزش قائل نیست تو زندگی تره هم خرد نکن..
+اگه مرد پیدا کردی بذار تو یخچال روزی یه قاشقشو میل کن..البته مرد هست خیلی کم..سلامتیشون
+به همه ی لینکام سر میزنم اما حس کامنت گذاشتنو ندارم..معذرت
+آمار وبم خیلی باحال شده از مشترکین کم مصرف این دوره شدم آخه شماره کنتور وبم زیر خط فقرِ
+و در آخر دم همه ی اونایی که تنهام نمیذارن حتی اینجا گرم..فداتون
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۲ ساعت 13:15 توسط رضا
|
خلاصه که